مشک که در زبان محلی "مه شکه" از پوست بز یا گوسفند تهیه می شود و دو نوع آن یکی برای آب و سرد نگه داشتن آن که به "کنه" معروف است
و دیگری که وسیله ای برای تهیه دوغ به روش سنتی دوغ بوده و ماست را به همراه آب در آن ریخته و تکان میدهند وبر اثر ضربات وارده دوغ حاصل میشود.
مشک در میان مردم ر وستایی و عشایری ،جنبه ی تقدس داشته است .زیرا
مظهر خیر و برکت بوده و بقا و حیات جوامع ایلی مبتنی بر رونق و پایداری آن است .به همین خاطر برای قداستش که از برکت الهی می ب اشد،اشعار موزونی وجود دارد که حکایت از نوعی جاندارگرایی و فی تیشیسم دارد.بنابراین به هنگام مشک زنی ،زنان و دختران مشک زن با این باور که بر« برمشکه »کره ،زیاد می شود،به خواندن اشعار و ابیاتی می پرداختند و با در دست گرفتن دسته های چوبی دو سر مشک که به آنها« دسلقرت »گفته می شد،شعر خوانی محلی آغاز می گشت و این کار در تمامی بخشی از زمان زدن مشک ادامه داشت و این ابیات خوانده می شد:
– مه شکه ت بژه ن ،نیمه رو شه قه میوانه یل ها تین وه ده مه ته قه
ترجمه :ای مشک زن مشکت را زودتر بزن هنگام ظهر است ،زیرا مهمانان دارند می آیند.
–ئه ر مه شکه ی منی خاترم دیری « هومو ه ی ره » ئه و سه رم ناری
ترجمه : اگر مشک من هستی و خاطرم را می خواهی ،باید مرا بدهکارنکنی
– مه شکه سوره که م هه ر هووه مه که ی نه زه ر خودا خه یر کووه مه که ی
ترجمه:مشکه سرخ و قشنگم مدام هو هو می کند و براساس خواست و مشیت الهی خیر جمع می کند .یعنی مشک من هر بار که تاب می خورد گویی ندای هوهو سر می دهد و خدا را می خواند و با جلب نظرالهی خیر و برکت را برایم جمع می کند.
–مه شکه که م ژه نیا ،کول کره په تی له کوو بارم کیه نی قی مه تی
ترجمه : حال که مشک من زده شد و تماما تبدیل به کره ی خالص شد .آب از کدام چشمه ی ارزشمند برایش بیاورم که آن را شستش و دهم . یعنی ،مشک من زده شده و سراسر ماست آن تبدیل به کره شده است .